فمینیسم (Feminism) که از ریشه لاتین “Femina” به معنای زن گرفته شده است، مجموعهای از جنبشهای اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیهایی است که به دنبال تعریف، برقراری و دستیابی به حقوق برابر جنسیتی در تمامی عرصههای زندگی از جمله سیاسی، اقتصادی، شخصی و اجتماعی است . این جنبش بر این باور استوار است که جوامع به طور سنتی دیدگاه مردانه را در اولویت قرار دادهاند و با زنان به صورت ناعادلانهای رفتار شده است .
شارل فوریه، سوسیالیست و فیلسوف فرانسوی، نخستین کسی بود که در سال ۱۸۳۷ میلادی واژه فمینیسم (féminisme) را به کار برد . این واژه در فرانسه و هلند به سال ۱۸۷۲، در بریتانیا در دهه ۱۸۹۰ و در آمریکا به سال ۱۹۱۰ برای اولین بار ظاهر شد .
فمینیسم هم به عنوان یک ایدئولوژی و هم به عنوان یک جنبش اجتماعی شناخته میشود. از نظر ایدئولوژیک، فمینیسم بر ارزش مساوی زنان با مردان تأکید دارد و ایدئولوژیهای جنسیتگرا و پستشمردن زنان را رد میکند. به عنوان جنبش اجتماعی، فمینیسم تلاشی سازمانیافته برای دگرگون کردن نظامهای اجتماعی است که به تبعیت زنان از مردان تأکید میورزند .
اگرچه فمینیسم به عنوان یک جنبش منسجم به قرن نوزدهم بازمیگردد، اما ریشههای آن را میتوان در طول تاریخ مشاهده کرد. ملکه تئودورا از روم شرقی و کریستین د پیزان، اولین نویسنده حرفهای زن، از جمله پیشگامان اندیشههای فمینیستی بودند .
اولین موج فمینیسم مدرن به دوره روشنگری بازمیگردد که روشنفکرانی مانند مری ورتلی مونتاگو و مارکوئیز د کاندورست از تحصیلات زنان حمایت کردند. اولین مجمع علمی زنان در سال ۱۷۸۵ در میدلبورگ هلند تأسیس شد .
مری ولستون کرافت با کتاب “احقاق حقوق زنان” در سال ۱۷۹۲ یکی از اولین چهرههای فمینیستی شناخته میشود. در سال ۱۸۴۸، اولین همایش حقوق زنان در سنکا فالز نیویورک برگزار شد و در سال ۱۸۶۹، جان استوارت میل کتاب “پیروی از زنان” را منتشر کرد که به دفاع از حقوق برابر زنان پرداخت .
تاریخ جنبش فمینیستی غربی به چهار موج اصلی تقسیم میشود :
موج اول (۱۸۵۰-۱۹۲۰): این موج با ویژگی تلاش برای کسب حقوق مساوی به ویژه حق رأی پدید آمد. زنان در این دوره به دنبال برابری منزلت و نقش در مقابل مردان بودند و به آزادیهای سیاسی از جمله حق رأی دست یافتند . نیوزیلند در سال ۱۸۹۳ اولین کشوری بود که به زنان حق رأی داد .
موج دوم (۱۹۲۰-۱۹۸۰): این موج بر برابری اجتماعی و قانونی تمرکز داشت و حوزه فعالیت را به عرصههای مختلف خانواده، کار و نظریهپردازی در علوم انسانی گسترش داد. کتاب “رازوری زنانه” اثر بتی فریدن در سال ۱۹۶۳ اغلب به عنوان نقطه آغاز این موج شناخته میشود .
موج سوم (حدود ۱۹۹۲ به بعد): این موج بر فردیت و تفاوتها تأکید داشت و از دیدگاه پستمدرن و در پاسخ به تحولات نظام سرمایهداری و رویکرد افراطی موج دوم شکل گرفت .
موج چهارم (از ۲۰۱۲ به بعد): این موج با استفاده از رسانههای اجتماعی به مبارزه با آزار جنسی، خشونت علیه زنان و فرهنگ تجاوز پرداخت و بیشتر با هشتگ “من هم” (Me Too) شناخته شد .
فمینیسم طیف گستردهای از گرایشها را در بر میگیرد که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
جنبش فمینیستی در طول تاریخ به دستاوردهای مهمی دست یافته است که برخی از آنها عبارتند از :
تاریخ جنبشهای برابریخواهانه در ایران به اواخر دوره قاجاریه بازمیگردد. حقوق زنان در ایران با انطباق کشور با ارزشهای غربی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دستخوش تغییراتی شد. در طول قرن بیستم، جنبشهای سکولار، لیبرال، ناسیونالیست و چپگرا معمولاً حقوق زنان را به عنوان بخشی از دغدغههای خود مطرح میکردند .
از زمان انقلاب ۱۳۵۷، فمینیسم در دید نظام حاکم بر ایران برابر با «بیعفتی» در نظر گرفته میشود. اما سیاستهای جمهوری اسلامی به صورت ناخواسته منجر به افزایش آگاهی جنسیتی در میان مردم ایران شده است .
فمینیسم با چالشها و انتقاداتی نیز روبرو بوده است که برخی از آنها عبارتند از :
امروزه مفاهیم فمینیستی وارد حوزههای جدیدی مانند علم داده شدهاند. “فمینیسم داده” به چالش کشیدن سیستمهای باینری و سلسلهمراتبی را که سلطه و ستم را تداوم میبخشند، مورد توجه قرار میدهد . این رویکرد نشان میدهد که چگونه جمعآوری و تحلیل دادهها میتواند تحت تأثیر پیشفرضهای جنسیتی قرار گیرد و چگونه میتوان با آگاهی از سنت کنشگری فمینیستی، به دادهها و تحلیل آنها نگاه کرد .
فمینیسم به عنوان یک جنبش اجتماعی و فکری، نقش مهمی در تغییر وضعیت زنان در سراسر جهان داشته است. اگرچه این جنبش با چالشها و انتقاداتی روبرو بوده، اما نمیتوان تأثیر آن در بهبود حقوق زنان و افزایش آگاهی جنسیتی را نادیده گرفت. در عصر حاضر، فمینیسم همچنان به تکامل خود ادامه میدهد و با مسائل جدیدی مانند فناوری دیجیتال، تغییرات آب و هوایی و جهانیسازی درگیر است. آینده فمینیسم احتمالاً شاهد تمرکز بیشتر بر تقاطع جنسیت با سایر اشکال هویت و ستم خواهد بود.